هومن کبیری پرویزی – ونکوور
جنگلهای بارانی آمازون با شدتی بیسابقه که دانشمندان را در بهت فرو برده، در حال سوختن است. این جنگلها ۲۰ درصد اکسیژن کرهٔ زمین را تأمین میکنند. بهعلاوه، این جنگلها بهعنوان مهمترین ابزار مقابله با گرمایش زمین بهشمار میروند، چرا که میتوانند حجم عظیمی از کربن هوا را به خود جذب کنند؛ بههمین دلیل، از این جنگلها بهعنوان «شُشهای زمین» یاد میشود. بیش از ۶۰ درصد از مساحت ۶۷۰ میلیون هکتاری این جنگلها در مرزهای کشور برزیل قرار گرفته است که آن را به بزرگترین زیستگاه جانداران در روی کرهٔ زمین بدل کرده است.
بر خلاف اکوسیستمهای دیگر نقاط دنیا، دانشمندان دلیل آتشسوزیهای مهیب اخیر در آمازون را طبیعی نمیدانند. هرچند وقوع آتشسوزی در این جنگلها غیرعادی نیست، بنا به اظهار سازمان مدیریت ملی زیستبوم اتمسفری و اقیانوسی آمریکا، این جنگلها در طول تاریخ بهدلیل شرایط محیطیشان در مقابل آتش «مقاوم» بودهاند. خشکسالی میتواند عمدهترین دلیل این آتشسوزیها باشد، هرچند سازمان ملی تحقیقات فضایی برزیل اعلام کرده است که در سال جاری هیچ مورد غیرعادیای در اقلیم یا میزان بارش در این جنگلها دیده نشده است. دانشمندان عوامل انسانی مانند کشاورزی، معدنکاری و حفاری را موجب تشدید این آتشسوزیها دانستهاند. در برزیل، دامداریها اغلب با ایجاد آتشسوزیهای عمدی جنگلها را از بین میبرند تا فضایی «مناسب» برای فعالیتهای خود بهوجود آورند. بنیاد جهانی حیات وحش پیشبینی کرده است که با نرخ کنونی جنگلزدایی، تا سال ۲۰۳۰ بیش از نیمی از جنگلهای آمازون از بین خواهد رفت؛ این، یعنی کاهشی ۱۰ درصدی در تولید اکسیژن برای کرهٔ زمین.
در عین حال، ژائیر بولسونارو، رئیسجمهور برزیل، که از او بهعنوان «ترامپ برزیل» یاد میشود، گفته است که دادههای مربوط به افزایش آتشسوزیها دقیق نیست. وی حتی پا را فراتر گذاشته و بدون ارائهٔ شواهد و مدارکی، انگشت اتهام شروع این آتشسوزیها را بهسوی سازمانهای مردمنهاد (NGO) فعال در زمینهٔ محیط زیست نشانه گرفته و ادعا کرده است که آنها با این کار میخواهند دولت او را خجالتزده کنند. او کسی است که در کارزار انتخاباتیاش قول بازسازی اقتصادی برزیل را از طریق یافتن «کاربریهای دیگری» برای جنگلهای آمازون، داده بود و ساعاتی پس از اولین حضور در دفتر ریاستجمهوری، سلسله قوانینی را برای توسعهٔ مناطق روستایی برزیل به اجرا گذاشت.
در مقابل، فعالان محیط زیست، دانشمندان و سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزهٔ محیط زیست، سیاستهای بولسونارو را که از زمان انتصابش، بدون توجه به نگرانیهای بینالمللی دربارهٔ جنگلزدایی و تغییرات اقلیمی، قول توسعهٔ مناطق روستایی نزدیک به جنگلهای آمازون برای کشاورزی و معدنکاری را داده است، در بروز و گسترش این آتشسوزیها مقصر میدانند و بر این باورند که او و وزیر محیط زیستش کل سیاست زیستمحیطی برزیل را از بین بردهاند و به دامداران برای قطع بیشتر درختان جنگلی بهمنظور توسعهٔ کارشان با استفاده از قوانین تصویبشده، چراغ سبز نشان دادهاند.
هرچند مقایسهٔ عرصهٔ سیاسی کانادا و دموکراسی دیرپا در این کشور با کشوری چون برزیل با وجود همهٔ پیشرفتهایش در سالیان اخیر قابل مقایسه نیست، روندی که عرصهٔ سیاسی جهان در سالهای اخیر پیش گرفته و به قدرت رسیدن سیاستمدارانی که رشد آمارهای اقتصادی «به هر قیمت» از جمله با نابود کردن محیط زیست را سرلوحهٔ کار خود قرار دادهاند، کانادا را هم بینصیب نگذاشته است و نتیجهٔ آن بهقدرت رسیدن سیاستمدارانی بوده است که با وعدههای دلفریبی چون افزایش شغل یا رشد اقتصادی، بدون توجه به مسائلی همچون گرمایش زمین، تغییرات اقلیمی یا جایگزینی انرژیهای پاک، در دولتهای استانی از شرق تا غرب کانادا به قدرت رسیدهاند.
ولی خبر خوب این است که کاناداییها، دیگر مانند برخی سیاستمداران چنین موضوعاتی برایشان بیاهمیت نیست. همانطور که در گزارش خوب دوستمان آرین زند، دربارهٔ نتایج نظرسنجیهای انتخاباتی در همین شماره آمده است، بر اساس یافتههای مؤسسهٔ نظرسنجی Abacus، تغییرات اقلیمی در کنار مواردی چون هزینهٔ زندگى و نظام بهداشتى کشور از مهمترین مسائل مؤثر بر آرای رأیدهندگان در انتخابات پیشِ رو دانسته شده است. بههمین دلیل است که همهٔ احزاب اصلی کوشیدهاند بهنوعی خودشان را در قبال این موضوع «نگران» نشان دهند و به «شیوهٔ خودشان» برنامههایی برای مقابله با تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین ارائه بدهند. اینکه کدام شیوه و برنامه در عمل خواهد توانست کانادا را در بین پیشقراولان مقابله با تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین قرار بدهد، نیاز به بررسی دقیقتر کارشناسان دارد که خواهیم کوشید در هفتههای باقیمانده تا زمان انتخابات به آن بپردازیم، ولی چیزی که بهنظر واضح میرسد این است که مقابله با گرمایش زمین از میان خط لولههای سوختهای فسیلی نمیگذرد و اگر قرار باشد برنامهای جسورانه و زیربنایی برای اقدام در این زمینه اتخاذ شود، شاید میبایست برنامهای مانند آنچه را که الیزابت می، رهبر حزب سبز کانادا، برای انتقال تدریجی مشاغل مرتبط با سوختهای فسیلی به صنایع مرتبط با انرژیهای پاک پیشنهاد کرده است، در نظر داشت. هرچند همین حالا هم منتقدان عملی بودن چنین سیاستی را زیر سؤال بردهاند، تجربهٔ کشورهای پیشرو در انرژیهای پاک مانند دانمارک و اسکاتلند نشان از آن دارد که چنین آرمانی آنقدر هم که از سوی منتقدان دور از دسترس نمایانده میشود، غیرعملی نیست.
آرای رأیدهندگان کانادایی در انتخابات آتی تعیین خواهد کرد که آیا کانادا سال آینده در جمع پیشتازان مقابله با تغییرات اقلیمی خواهد بود، یا شخص اول دولت مانند رئیسجمهور برزیل بهدنبال مقصری از بین مردم و سازمانهای مردمنهاد برای به گردن انداختن عوارض مخرب ناشی از سیاستهای انکار گرمایش زمین خواهد گشت.
منابع:
۳- مقالهٔ «دامداری و نابودی جنگلها» نوشتهٔ تالین ساهاکیان. منتشر شده در رسانهٔ همیاری